نماینده - موسوی خوئینی ها را مرد خاکستری اصلاحات می دانند فردی که کنکاشی در سوابق او نتایج شگفت انگیزی را در اختیار محققین و پژوهشگران تاریخ معاصر ایران قرار می دهد.
به هر حال موسوی خوئینی ها چه به آن صورت که مخالفانش می گویند مرد خاکستری اصلاحات باشد و یا به آن صورتی که خود و دوستانش می خواهند اصلاح طلبی اعتدال گرا باشد نمی تواند سوابق خود را در طول ۳۵ سال گذشته و پیش از آن منکر شود .
سوابقی پر از افراط و تفریط ...
موسوی خوئینی ها کیست ؟!
پس از لو رفتن پسورد -Password- فایل رمز شده «ویکی لیکس» و انتشار یک بارهی تمامی ۲۵۰ هزار سند، افزون بر مشخص شدن نامهای منابع اطلاعات معمولی مراجع دیپلماتیک آمریکا، نامهای حساسی که بعد از ذکر نام آنها عبارت (Protect) یا (Strictly Protect) آمده و ارسال کنندهی سند در مقر دیپلماتیک آمریکا خواستار اعمال تدابیر حفاظتی بیشتر در حفظ این نامها شده است نیز لو رفت. یکی از افرادی که نام وی در فهرست نامهای (Protect) و (Strictly Protect) قرار دارد «محمد موسوی خوئینیها» دبیرکل مجمع روحانیون مبارز میباشد. رک کیهان،۱۵شهریور ۱۳۹۰، صفحهی ۲
موسوی خوئینیها در فضای سیاسی ایران با عنوان مرد خاکستری اصلاحات شناخته میشود. حرف و حدیثهای فراوانی دربارهی سابقهی سیاسی وی از زمان انقلاب تاکنون در رسانههای داخلی و خارجی منتشر شده است ولی آن چه که در ورای این چهرهی خاکستری روشن است، سخنان بزرگانی است که هر چند شهد شیرین شهادت را نوشیدهاند ولی با روشن بینی و نیز آینده نگری چهرهی این شخص را از همان روزهای آغازین انقلاب به مردم مسلمان ایران معرفی کردهاند. مخالفت موسوی خوئینیها با بزرگانی نظیر شهیدان «مطهری، بهشتی و باهنر» در این راستا باید تفسیر و تحلیل شود .
تفسیر مارکسیستی از قرآن !
از سال ۱۳۹۲ پلی به زمان انقلاب میزنیم. موسوی خوئینیها پیش از پیروزی انقلاب (در دههی ۵۰) در یکی از مساجد تهران مباحثی را به عنوان تفسیر قرآن و نهجالبلاغه ارایه میکرد. مهمترین فعالیت موسوی خوئینیها پیش از انقلاب مربوط به جلسات تفسیر وی در این مسجد بود که جمعیت قابل توجهی در این جلسات حاضر میشدند جلسات تفسیر وی از دو جنبه حایز اهمیت است: «محتوای جلسات و ثمرهی جلسات» در بعد محتوا روشی که وی در تفسیر قرآن به کار میگرفت متأثر از ادبیات حاکم آن زمان و نتیجهی نوع تفکر خوئینیها بوده است. وی نزاع، درگیری و مبارزه را به عنوان اصل حاکم و جاری در آیات قرآن میدانست و سعی میکرد تمام آیات قرآن را بر همین اصل تفسیر کند و بر همین اساس بوده که خوئینیها به دام تفسیرهای مادی تفسیر به رأی میافتد تا جایی که حتی خود وی هم به این نتیجه میرسد که نمیتوان بر این اساس، آیات را تفسیر کرد. رک عالی جناب سایه، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ۱ شهریور ۱۳۸۹
با مشخص شدن روش تدریس و آن چه که خوئینیها در کلاسهای خود به مخاطبان ارایه میکرد بسیاری بر وی خرده گرفتند و اعتراض خود را علنی کردند. «شهید مطهری» از این گروه بود.
«گودرزی»، از عناصر مطرح گروهک فرقان، هم به مسجد «جوستان» رفت و آمد داشت و به گفتهی مبارزان انقلابی سخت تحت تأثیر سخنان موسوی خوئینیها بود. «علی مطهری» فرزند شهید مطهری در مصاحبه با نشریهی «یاد آور» با تأکید بر این که گروهک فرقان متأثر از افکار کسانی چون آقای موسوی خوئینیها است، میگوید: «من معتقدم اینها بیشتر متأثر از افرادی چون موسوی خوئینیها و دکتر پیمان بودند و همین طور از نهضت آزادی خارج از کشور و دکتر یزدی و قطب زاده و جزواتی که از طرف آنها میآمد. در جزوهای که آنها برای سالگرد دکتر شریعتی منتشر کرده بودند و احتمالاً متعلق به دکتر یزدی و گروهش بود، به شهید مطهری حمله و ایشان را در کشتن دکتر شریعتی، همکار رژیم شاه معرفی کرده بودند! آنها «عدل الهی» و «خدمات متقابل ایران و اسلام» را مسخره کرده و گفته بودند که افرادی که به دنبال تحکم پایههای رژیم شاهنشاهی هستند، این مطلب را می نویسند. گودرزی و دوستانش بیشتر متأثر از این حرفها بودند.» رک علی مطهری در مصاحبه با ماهنامهی یاد آور، خبرگزاری فارس، ۲۳ آبان ۱۳۸۹
از این روی بود که خوئینیها در مسجد «جوستان» برضد شهید مطهری، شهید بهشتی، شهید باهنر و شهید مفتح سخن گفته و به دلیل آنکه شهید مطهری و شهید مفتح در دانشگاه تدریس میکردند، حتی آیهی «یصدون عن سبیل الله» را بر آنها تطبیق میکرد!
موسوی خوئینیها چندی پیش در سایت شخصی خود تلاش کرده بود تا خاطرههای فرزند شهید مطهری را مورد خدشه قرار دهد. این در حالی است که موضوع گرایشهای مارکسیستی تعلیمات خوئینیها و نظر شهید مطهری در این باره تنها در اظهارنظرها و خاطرههای علی مطهری نیامده است، شاهدان دیگری نظیر «شجونی، ناطق نوری، هاشم صباغیان و...» نیز به این موضوع اشاره کرده و گلایهی شدید شهید مطهری از تفاسیر مارکسیستی خوئینیها را بازتاب دادهاند.
«هاشم صباغیان» که از اعضای نهضت آزادی است و از نزدیک در جریان ارتباط گروه فرقان با موسویخوئینیها بوده، دربارهی جلسات این گروه و ارتباط آن با خوئینیها در سالهای پیش از انقلاب میگوید: «واقعیت این است که ما در آن موقع هنوز به جوهرهی تفکر آنها پی نبرده بودیم و فقط در واکنش به شعارهای تندی که میدادند، میگفتیم دارند نظم مسجد را به هم میزنند! خود من بعدها ماهیت فرقانیها را فهمیدم و متوجه شدم که از محصولات جلسهی تفسیری آقای موسوی خوئینیها هستند! همه میگفتند جلسات تفسیری آقای خوئینیها خیلی شلوغ است. ما به دلیل فشردگی کارهایی که داشتیم، نمیرسیدیم برویم ببینیم چه میگوید. یکی دو بار گزارشهایی از این جلسات رسید و مهندس بازرگان که خودش تسلط کافی به قرآن داشت، از این سخنان، اظهار ناخشنودی کرد. ایشان ناراحت بود و می گفت که این برداشتها خطرناک هستند.» رک شبکهی ایران ، ۱۰ مهر ۱۳۸۹، به نقل از ماهنامهی یاد آور
از شهادت بزرگانی چون ناطق نوری و شجونی می گذریم و به ابعاد دیگر وجودی مرد خاکستری اصلاحات می پردازیم !
تسخیر سفارت آمریکا بدون اطلاع امام!
نقطهی شروع فعالیتهای موسوی خوئینیها بهعنوان یک عضو فعال سیاسی، بعد از انقلاب و در جریان تسخیر لانهی جاسوسی بود. در واقع از همان زمان به بعد بود که او شناخته شد و نامش تا حدی روی زبانها افتاد. اما نکتهای که در اینجا باید به آن اشاره کرد این است که خوئینیها و حلقهی پنج نفرهای که تسخیر لانه را طراحی کردند، رهبر انقلاب را در جریان قرار ندادند. یعنی یک گروه سیاسی به خود حق داده است، اقدامی مخاطرهآمیز را بدون ملاحظهی نظر امام(ره) طراحی نماید.
۲۵ تیر ماه سال ۱۳۵۹ روزنامه جمهوری اسلامی مصاحبه ای از موسوی خوئینی ها منتشر کرد که محتوای آن قابل تامل و در عین حال تاسف بار است .
موسوی خوئینی ها در این مصاحبه با اشاره به تسخیر لانه جاسوسی اظهار داشت : دانشجویان پیش از اقدام به این عمل چند نفری روی این امر مطالعه کردند ، آنها به دلیل روابطی که از قبل با من داشتند جریان را در میان گذاشتند و گفتند که چنین برنامه ای داریم آیا این امر مطابق با نقطه نظرهای امام می باشد ؟ من با توجه به ضوابطی که آن روز در دست داشتم به نظرم رسید که این عمل در جهت اجرای نقطه نظرهای امام می باشد . باز این برادرها برای به دست آوردن اطمینان بیشتر می خواستند که این امر را با امام هم در میان بگذارند که اگر احیانا مخالف هستند بفرمایند ، من با این امر مخالفت کردم گفتم این کار را ما انجام می دهیم و اگر موافق بودند بسیار خوب و اگر به دلیلی که الان نمی دانیم چیست با آن مخالفت کردند بلافاصله به عنوان اطاعت از دستور امام محل را ترک می کنیم.
اظهارات خوئینی ها را می توان از چند منظر به بررسی نشست و پیش از آن باید گفت سخن نگارنده در این نوشتار آن نیست که تسخیر لانه جاسوسی امری اشتباه بوده است بلکه اشغال لانه جاسوسی به استناد تائید امام خمینی حرکتی انقلابی و قابل ستایش است بلکه سخن جای دیگری است که موسوی خوئینی ها در مقابل درخواست بحق دانشجویان مسلمان پیرو خط امام که خواهان نظر پیر و مرادشان هستند می گوید صلاح نمی دانم با امام مشورت کنم و نظر ایشان را جویا شوم ، ما کارمان را می کنیم و اگر ایشان مخالف بودند می گویند !
طبیعی است که اینگونه نگاه کردن به مسائل و پیش آمدهای سیاسی در یک نظام اسلامی تا چه اندازه خطرناک می تواند باشد ، آن هم در مورد حرکتی که نتایج مثبت و منفی بیشماری را می توانست برای کشور به بار آورد .
قرار دادن رهبر انقلاب در مقابل عمل انجام شده با این استدلال که امام پس از تسخیر لانه جاسوسی یا موافق هستند یا مخالف و در هر صورت ما نظر ایشان را عملی می کنیم توجیحی است که به هر صورت در تحلیل نهایی نمی تواند به نفع انقلاب باشد ، در این مورد خاص رهبر انقلاب موافق بوده اند و نظر خود را نیز با صراحت اعلام کردند و طبق سخنی که در ابتدای نوشتار به آن اشارت شد سخن در درست و یا غلط بودن حرکت دانشجویان نیست که درستی آن به استناد تائید امام بر همگان مسجل است ولی سوال اساسی این است که آیا یک سرباز بایستی بر اساس نظر فرمانده خود عمل کند و یا دست به اقدام زده و منتظر نظر راه بر خود باشد ؟
از سوی دیگر خوئینی ها در بخش دیگری از مصاحبه می گوید وزارت کشور تبلیغات انتخاباتی را ۲۴ ساعت قبل از برگزاری انتخابات ممنوع اعلام کرده بود و ما صلاح ندیدیم این قانون را عملی کنیم و به آن پایبند باشیم !!!
حال وی و گروهش بر قانون و قانون مداری اصرار می کنند و دم از آن می زنند و ما کدامین عملکرد اینها را باور کنیم ؟
بررسی موشکافانه تاریخ انقلاب می تواند کدهای فراوانی از این دست اقدامات را در اختیار پژوهشگران قرار دهد ، خوئینی ها و دوستانش زمان امام اینگونه می اندیشیدند و عمل می کردند ، زمانی که منافقین نیز جرات مخالفت با امام را نداشتند ولی امروز که احقاد بدر و حنین سر باز کرده و چپ های آن زمان وبه اصطلاح سبزهای امروز خود را وزنه ای در میدان می بینند چگونه می اندیشند و عمل می کنند ؟ بی شک کدهایی که از بررسی تاریخ انقلاب به دست می آید به ما در پاسخ به این سوال یاری می دهد .
پروندهی انفجار نخست وزیری و …
آن چیزی که بایستی در بررسی زندگی موسوی خوئینیها بیشتر بدان بپردازیم فراز و فرود رهایی متهمین انفجار نخست وزیری است. یکی از سؤالهایی که دربارهی زندگی سیاسی موسوی خوئینیها مطرح گردیده، پیرامون نامهی شهادت بر برائت متهمین انفجار نخست وزیری توسط برخی مسؤولین وقت به امام و دستور ایشان بود.
بررسی این نامه از آن رو حایز اهمیت است که با گذشت بیش از ۳۰ سال و تغییر دیدگاه بسیاری از سیاسیون، امضا کنندگان آن در فتنه ۸۸ و حوادث پس از آن مواضعی بسیار مشابه اتخاذ کردند.
پروندهی انفجار نخست وزیری توسط گروهی به مسؤولیت «بهزاد نبوی» خارج از روال قانونی و قضایی تحت بررسی قرار گرفت؛ با حساسیت قوهی قضاییه و انحلال این کمیته در اولین مراحل تحقیق گروه، نبوی مورد سوءظن بازپرس ویژه قرار میگیرد و به دستور وی، این گروه منحل و بعضی از اعضای آن بازداشت میشوند. اما بهزاد نبوی با برخورداری از اهرمهای فشار گوناگون توانست مانع از رسیدگی کامل به پرونده گردد. یکی از پشتیبانان او در این عرصه، موسوی خوئینیها بود. او مانع از بازجویی «حجاریان» و «نبوی» میگردد و حتی آن گونه که برخی از حاضران نقل میکنند، خوئینیها با جعبهی شیرینی به دیدن متهمین میرود و آنها را دعوت به استقامت کرده و از رهایی نزدیک آنها خبر میدهد.
او همچنین دستور میدهد تا متهمین کنار هم باشند که علیرغم توضیح در این خصوص که موارد اتهامی اینها یکی است و هنوز تحقیقات تمام نشده و دادگاه نیز در پیش است و این امر میتواند باعث تبانی شده و در روند رسیدگی اخلال ایجاد کند، او تأکید میکند که این دستور همین امشب انجام گردد که این امر موجب اعلام استعفای مسؤولین پرونده میشود و خوئینیها نیز با ابراز این که تاکنون با شما مماشات کردهام، میگوید همین فردا تکلیف شما را روشن میکنم. هم زمان «رازینی» به نقل از آقای «منتظری» اعلام میکند که قائم مقام (وقت) رهبری گفتهاند اگر چیزی نیست، آزاد کنید! این اقدامها اما مورد انتقاد برخی مسؤولین وقت شورای عالی قضایی قرار میگیرد که خواستار ادامهی تحقیقات و تعیین تکلیف پروندهها در دادگاه شده بودند. اما سرانجام پرونده که بارها با فشارهایی مواجه گردیده بود، متوقف گردید. در این میان ۶۱ تن از وزرا، نمایندگان و مسؤولین طوماری به دفاع از متهمین امضا مینمایند و به محضر امام ارسال میکنند و هم زمان ۶۲ نمایندهی مجلس نیز به قوهی قضاییه تذکر داده و خواستار پیگیری جدی پروندهی نخست وزیری میشوند.
این طومار و تذکر مورد توجه رسانهها قرار میگیرد و به دنبال ارسال طومار به امام(ره)، ایشان «آیتالله موسوی اردبیلی»، رییس وقت شورای عالی قضایی، موسوی خوئینیها دادستان وقت کل و دادستان وقت انقلاب تهران را به حضور میطلبند. آنگونه که گفته شده است، حضرت امام(ره) در آن جلسه بسیار عصبانی بودهاند و پس از استماع گزارشها و تأکید موسویخوئینیها به این که «به پرونده رسیدگی نمودیم و مسألهی خاصی در پروندهها وجود ندارد»، دستوری میدهند که دو گونه نقل شده است. برخی نظر امام(ره) را این گونه میدانند که ایشان به دلیل شرایط جنگی کشور و بحرانهایی که به سبب اختلافهای حاصل از این پرونده پدید آمده بود، فرمودهاند: «فعلاً مسکوت بماند.» برخی دیگر نیز مدعیاند که امام(ره) فرمودند: «متهمین را آزاد و پرونده را مختومه نمایید.» دادستان انقلاب تهران بلافاصله دستور امام(ره) مبنی بر آزادی متهمین را اجرا میکند اما دربارهی روند قضایی پرونده و اینکه دستور امام(ره) مسکوت ماندن یا مختومه شدن آن است اختلافی پدید میآید. سرانجام موسوی خوئینیها خود مصاحبه کرده و از قول امام(ره) خبر از مختومه شدن پرونده میدهد.
به هر حال پروندهی انفجار دفتر نخست وزیری و تلاش خوئینیها برای تبرئهی متهمان این پرونده همچنان به عنوان نقطهی ابهامی در زندگی سیاسی ایشان به چشم میخورد که کسی تاکنون پاسخ قانع کنندهای بدان نداده است.
انتخاب سرنوشت ساز
پس از وفات امام خمینی(ره)، مجلس خبرگان رهبری بلافاصله تشکیل جلسه داد و «حضرت آیتالله العظمی خامنهای» را به عنوان رهبر آیندهی نظام جمهوری اسلامی و جانشین امام(ره) معرفی میکند. موسوی خوئینیها در این برهه عضو مجلس خبرگان رهبری بود.
«محمد حسین صفارهرندی» کارشناس سیاسی و وزیر سابق فرهنگ و ارشاد اسلامی میگوید: «موسوی خوئینیها پس از رحلت امام(ره) و در دوران ابتدایی رهبری حضرت آیتالله خامنهای با رهبری ایشان مخالف بود و همیشه نسبت به موضوع رهبری ایشان واکنش منفی نشان میداد که بخشی از شیطنتهای کنونی وی نیز متأثر از همان نگاه قدیمی است.»
صفارهرندی به مورد دیگری هم در مورد نظر خوئینیها نسبت به ولایت فقیه شهادت میدهد: «موسوی خوئینیها در یکی از کلاسهای درسش در یکی از واحدهای دانشگاه آزاد عنوان میکند که ولایت مطلقهی فقیه اساساً مسألهی قابل قبولی نیست و نمیشود آن را پذیرفت. از وی سؤال میشود که شما که جزو گروه محوری بودید که در زمان امام(ره) کسانی را که نسبت به مسألهی ولایت فقیه تشکیک عملی کرده بودند به ضدیت با اسلام متهم کرده و گفتید که ضد انقلاب و طرفدار اسلام آمریکایی هستید پس چهطور این حرف را میزنید؟ موسوی خوئینیها هم میگوید: "من زمان امام(ره) هم ولایت مطلقه را قبول نداشتم اما از آنجایی که امام جاذبهی فوقالعادهای داشت و ما نیز از شاگردان ایشان بودیم رویمان نمیشد که جلوی امام(ره) مخالفت کنیم اما حالا که این شرایط نیست، من میگویم که از ابتدا هم این مسأله را قبول نداشتهام» رک خوئینیها از ابتدا با ولایت فقیه مشکل داشت، خبرگزاری فارس، ۲۴مهر۱۳۸۸
خبرها حاکی از آن است که موسوی خوئینیها همان شخصی بود که در جلسهی تعیین رهبری خبرگان در سال ۶۸ هنگام قیام اعضا برای رأی گیری در مورد رهبری آیتالله خامنهای با کشیدن عبای «آیتالله باریک بین» –امام جمعه قزوین- سعی در انصراف او در مورد رأی مثبت به رهبری آیت الله خامنهای داشته است. در این جلسه هنگام قیام افراد در مورد رأی مثبت به رهبری آیتالله خامنهای، رهبر معظم انقلاب زمانی که آیتالله باریک بین قصد قیام را داشتند، موسوی خوئینیها که خود به عنوان مخالف قیام نکرده بود با کشیدن عبای آیتالله باریک بین که نزدیک او قرار داشت قصد تغییر نظر وی را داشت. رک نقش موسوی خوئینیها در خبرگان سال ۸۸، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ۲۳ تیر۱۳۸۹
سردار «جعفری» فرماندهی کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی نیز میگوید: «خوئینیها در بهمن ۱۳۷۸ در یک جلسهی خصوصی گفته بود ما باید بیاییم و توان خود را بگذاریم و به هر قیمتی رهبری را از تخت پایین بکشیم، او باید بفهمد این مملکت این طور نیست که ایشان هر طور که خواستند این نظام را به هر سمتی بکشند.» رک سردار جعفری تشریح کرد: «مواضع و مقاصد ساختارشکنانهی خاتمی»، موسوی خوئینیها و تاج زاده ایرنا، ۱۱ شهریور۱۳۸۸
روزنامهی سلام و حوادث ۱۸ تیر
روزنامهی «سلام» به عنوان ارگان مطبوعاتی غیررسمی مجمع روحانیون مبارز در سال ۱۳۶۹، نخستین پیش شمارهی خود را با مسؤولیت موسوی خوئینیها منتشر کرده و با انتشار نامهی محرمانهی وزارت اطلاعات در تیر ماه سال ۱۳۷۸ تعطیل شد. این روزنامه با مسؤولیت خوئینیها نقش محوری در فتنه ۷۸ داشت فتنه ای که پرداختن به آن مجال جدایی می طلبد .
نقش خوئینیها در فتنه ۸۸
با وجود این که رهبر معظم انقلاب در سخنانی صریح و روشن، معترضان به نتیجهی انتخابات را به حرکت در مسیر قانونی و خودداری از «زور آزمایی و اردوکشی خیابانی» توصیه کردند، مجمع روحانیون مبارز که در بیانیهای مردم را به ادامهی اعتراضهای خیابانی فراخوانده بود تا ساعات پایانی منتهی به این تجمع غیرقانونی تلاشی برای لغو این برنامه نکرد.
مجمع روحانیون مبارز در حالی بر برگزاری این اجتماع غیر قانونی در روز شنبه اصرار داشت که حتی موضعگیری و هشدار آشکار شخصیتهای سیاسی و مذهبی هم نتوانست مجمع روحانیون را از برگزاری این مراسم منصرف کند.
این در حالی بود که از صبح روز شنبه که این موضوع به خبر اول سایتها تبدیل شد، گمانهزنیهایی دربارهی احتمال لغو این راهپیمایی نیز در کنار آن خودنمایی کرد اما با گذشت چند ساعتی از این گمانهزنیها، خبری از تصمیم مجمع به گوش نرسید.
تعلل چند ساعته و مشکوک دبیر مجمع روحانیون در لغو راهپیمایی ۳۰ خرداد بدون وجود کوچکترین توجیه را هرگز نمیتوان در شکل گیری آشوبهای این روز نادیده گرفت.
تعللی که موسوی خوئینیها را از شکایت خانوادههای کشتهشدگان، مجروحین و مالباختگان در امان نگاه نخواهد داشت.
به نظر میرسد دستگاه قضایی افزون بر «میرحسین موسوی» به عنوان مسبب اصلی آشوبهای پس از انتخابات تهران دبیر مجمع روحانیون مبارز را نیز به عنوان اصلیترین عامل آشوبهای روز شنبه تهران پای میز محاکمه بکشاند و بر طبق وظیفهی خود و برای احقاق حقوق همهی کسانی که در آشوب ۳۰ خرداد هزینه دادهاند، از موسوی خوئینیها توضیح بخواهد. هر چند این اقدام قضایی در کنار شکایاتی خواهد بود که از سوی شاکیان خصوصی دامن دبیر مجمع روحانیون را خواهد گرفت. رک ـموسوی خوئینیها اولین متهم آشوب شنبه در تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ۱ تیر ۱۳۸۸
درباره نقش تشکل مجمع روحانیون مبارز در فتنه ۸۸ به صورت مبسوط می توان قلم زد چنان چه در نوشتاری جدا به آن پرداخته ایم ولی در ادامه به برخی اظهار نظرهای دهه ۶۰ موسوی خوئینی ها به اختصار می پردازیم تا عمق فاصله دیروز و امروز این شخصیت و طیفی که او وابسته به آن است بر مخاطبان محترم مشخص گردد.
توجه به این نکته نیز ضروری است که برای رعایت اختصار از هیچ گونه تحلیلی خودداری کرده و تنها به ذکر کدهایی از نظرات موسوی خوئینی ها در طول دو سال ابتدایی پیروزی انقلاب بسنده می کنیم !
دشمن شماره یک ملت ایران آمریکای جنایتکار است
موسوی خوئینی ها امروز در جمع میلیونها نفر از مردم تهران که در حمایت از امام خمینی در مقابل لانه جاسوسی و خیابانهای اطراف گردآمده بودند گفت : ملت ایران تردید ندارد که دشمن شماره یک این ملت آمریکای جنایتکار است ، این شیطان بزرگ سخت ترین ضربه را از این انقلاب خورده است ، این ام الفساد قرن با تمام عوامل تلاش می کند چرح انقلاب را متوقف سازد اما بدست چه کسانی توطئه میکند ؟
احزاب ضد انقلاب باید منحل شوند
خوئینی ها افزود : در کجای دنیا دیده شده است یک ملت سراپا فریاد بزند و یک حزب را ضد خلقی و غیر رسمی اعلام کند و انحلال آنرا خواستار باشد ولی یکدسته مزدور همچنان وقیحانه اعلام موجودیت بکنند . عناصر این حزب چه کسانی هستند و به کجا وابسته اند؟ این حزب از آغاز تکوین یک حزب صددرصد ضد اسلامی، ضد خلقی و متشکل از سرسپردگان عناصر شاهنشاهی بود . رک جمهوری اسلامی ، ۱۶دی ۱۳۵۸، صفحه ۱۲
وزارت خارجه بداند آمریکا دشمن همیشگی ملت ایران است
دستگاه سیاست خارجی باید بداند و ما به آنها اعلام می کنیم که به عنوان شاخص و به عنوان یک میزان آمریکا همیشه دشمن است ما همیشه در رابطه خارجی خود با آمریکا به این کشور به عنوان یک دشمن نگاه می کنیم و رابطه ما با آمریکا رابطه ما با یک دشمن قدرتمند اصلی است .
اسرائیل باید از عرصه روزگار محو شود
اسرائیل به عنوان یک دولت غاصب محسوب می شود که باید از بین برود و سیاست خارجی کشورمان باید به این سمت حرکت کند که مسلمانان جهان در جهت نابودی رژیم صهیونیستی حرکت کنند و بسیج شوند. رک اطلاعات ، ۲۴ آذر۱۳۵۹، صفحه۳
تضاد ما با آمریکا غیرقابل حل است
خوئینی ها گفت : به فرموده امام خمینی همه بدبختی های ما از آمریکا است و به همین دلیل تمام حملات و تفنگ ها و قلم های ما باید به سوی آمریکا نشانه برود. تضاد ما با آمریکا غیر قابل حل است و اگر منافع آمریکا در ایران تامین نشود علیه ما توطئه خواهند کرد. رک اطلاعات ، ۶ آذر۱۳۵۹ ، صفحه ۷
آمریکا قابلیت توبه و اصلاح را ندارد
فرزندان ملت ! اکثریت شما که این جا حضور دارید دانش آموزان و دانشجویان عزیز وجود شما با فریاد امام پر است از کینه و خشم علیه آمریکا و این از برکات آن فریاد الهی امام در سال ۱۳۴۲ است که از آن روز به بعد دائم به گوش من و شما هست که آمریکا دشمن اصلی ما است تا ایران و اسلام است برای همیشه آمریکا دشمن ما است .
خوئینی ها با بیان این که آمریکا نمی تواند توبه کند گفت :سرنوشت قطعی و حتمی آمریکا شکست و نابودیست .
خوئینی ها نتیجه گرفت : کسی که می خواهد جنگ را با گروگان گیری مرتبط کند در خط آمریکا است . اگر در مقابل آمریکا ضعف نشان دهیم توی سرما خواهد زد ولی اگر قدرت نشان دهیم برای ارتباط التماس خواهد کرد . رک اطلاعات ، ۱۴ آبان ۱۳۵۹ ، صفحه ۱۱
یک ثروتمند با ثروت حلال نداریم
موسوی خوئینی ها نماینده مردم در مجلس شورای اسلامی گفت : یک نفر از این ثروتمندان بزرگ ثروتشان حلال نیست ما در دادگاه ثروت این افراد را بررسی می کنیم .
وی اظهار داشت : با محتکران و گرانفروشان باید مانند قاچاقچیان مواد مخدر رفتار کرد .
موسوی خوئینی ها گفت : شنیده ام که در اتاق بازرگانی تجار و ثروتمندان درجه اول نشسته اند ، من نمی فهمم کسی که سرمایه دار و ثروتمند در آن حد است که اگر یقینا بخواهد از راه های مشروع اسلامی ثروت به دست آورد نمی تواند این ها چطور رفته اند و آنجا نشسته اند که بازرگانی ایران را به نفع طبقات محروم سر و سامان دهند ؟
سرمایه داران را تنبیه کنیم بقیه آدم می شوند !
وی در ادامه گفت : اگر چهار نفر از این سرمایه داران و کارخانه دارانی که حقوق کارگر را نمی دادند و به جای وام دادن به آنها تنبیهشان می کردند بقیه آدم می شدند ، مسئله امنیت درست ولی اجازه به محتکر و گران فروش دادن برای دزدی و ضد انقلابیگری بیشتر امنیت جامعه را به خطر می اندازد . وقتی در جامعه ای به راحتی گرانفروشی و احتکار انجام می گیرد دیگر امنیتی وجود ندارد که به خاطر حفظ آن بخواهیم کسی را تنبیه نکنیم . رک اطلاعات ، ۱۹ شهریور ۱۳۵۹ ، صفحه ۱۰
نظرات مخاطبان 2 2
۱۳۹۲-۱۲-۲۴ ۱۸:۰۲احمدی 0 3
۱۳۹۲-۱۲-۲۴ ۲۲:۴۰سرارضواني 0 2